کتاب آخر بازی

اثر ساموئل بکت از انتشارات قطره - مترجم: عطا الله نوریان-ادبیات فرانسه

Endgame بعد از نوعی فاجعه آخرالزمانی تنظیم می شود (هرچند ما هرگز جزئیات را نمی دانیم). هام، خدمتکار کلوف، پدرش ناگ و مادرش نل در خانه Hamms به دام افتاده اند. بکت، یک هوادار شطرنج معتبر، موازی بین پایان بازی شطرنج در مراحل نهایی زندگی را دید. او متوجه شد که مرگ نتیجۀ نهایی است و صرف نظر از اینکه چگونه شخص بازی می کند، او مرد خواهد شد. Endgame، که در اصل به زبان فرانسه نوشته شده است و توسط بکت خود به زبان انگلیسی ترجمه شده است، توسط بسیاری از منتقدان به عنوان بزرگترین تک کار خود در نظر گرفته شده است. سر و صدا از بکتز ویژگی مینیمالیسم خام است، تقطیر خالص و ویرانگر جوهر انسانی در مواجهه با نزدیک شدن به مرگ است.


خرید کتاب آخر بازی
جستجوی کتاب آخر بازی در گودریدز

معرفی کتاب آخر بازی از نگاه کاربران
یه نمایش آخرالزمانی تاثیرگذار. یه ارباب و نوکر که آخرین بازمانده‌های نسل بشری هستن. دو نفری که روزهای آخرشون رو محکوم هستند به هم. دو نفری که با این‌که سال‌ها پیش هم بودن توانایی برقراری کوچک‌ترین ارتباط انسانی رو هم ندارند. آشنا نیست؟ یه جورهایی قصه‌ی همین روزهای ماست
.
کلا نمایش‌نامه‌خون خوبی نیستم. چون تا میام توضیحات نمایش‌نامه‌نویس رو در مورد واکنش بازیگرا و طراحی صحنه بخونم رشته‌ی کلام دیالوگ‌ها از دستم میاد بیرون و هی باید برگردم و اون‌جا رو از اول بخونم، مخصوصا توی دیالوگای پینگ‌پونگی. اما این روزا یه راه خوب پیدا کردم برای خوندن نمایش‌نامه‌های بزرگ. اکثر این نمایش‌ها یه نسخه‌ی سینمایی یا تئاتر تلویزیونی دارن که رو یوتوب هست. همین ساموئل بکت همه‌ی کارهاش تحت عنوان پروژه‌ی «بکت آن فیلم» بازی شده و اکثرشون رو میشه رو یوتوب پیدا کرد. آخر بازی رو با کمک این نسخه خوندم. گذاشتم همین‌جور پخش بشه و یه چشمم به مونیتور بود و یه چشمم به متن نمایش‌نامه. این روش جواب داد. لینک یوتوب این نمایش رو این پایین میذارم. پروفسور دامبلدور هری پاتر رو تو نقش هام از دست ندید
:
https://www.youtube.com/watch?v=ok7Vc...

مشاهده لینک اصلی
@هام : توی خونه ی من . یه روز کور میشی مثل من . اون جا می شینی ، عین نقطه ای تو خلا ، تو تاریکی ، برای همیشه ، مثل من . یه روزی به خودت میگی خسته ام . می خوام بشینم ، بعد میری و می شینی . بعد میگی ، گرسنه ام ، بلند می شم و یه چیزی برای خوردن بر می دارم . اما بلند نمی شی و هیچ چیزی برای خوردن بر نمی داری . کمی به دیوار نگاه می کنی ، بعد می گی ، نباید می نشستم ، کمی بیشتر می شینم ، بعد بلند می شم و یه چیزی برای خوردن برمی دارم . اما بلند نمی شی و هیچی برای خوردن برنمی داری . کمی به دیوار نگاه می کنی ، بعد میگی چشامو می بندم ، شاید قدری بخوابم ، بعدش حالم بهتر می شه ، بعد اونارو می بندی . بعد دوباره وقتی بازشون می کنی دیگه هیچ دیواری نیست... خلا بی پایان ، اطرافت رو می گیره . مردگان همه ی اعصار هم اگه زنده شن نمی تونن اون خلا رو پر کنن ، و اونجا تو مثل یه سنگریزه ای تو بیابون...
آره، یه روز می فهمی که چیه ، مثل من میشی ، جز این که هیچکی باهات نیست ، برای اینکه به کسی رحم نکرده ای و برای اینکه کسی نمی مونه که بهش رحم کنی @
-ساموئل بکت - آخر بازی


مشاهده لینک اصلی
این فقط در عرض یک ساعت خوانده می شود، اما به پوست آغشته می شود؛ یک روز، یک هفته، یک زندگی. بکت فراموش نمی کند همانطور که در £ £ فراموش inquietaçà چه قطعه علت خود: یک سردرگمی £ از احساسات، پوچی، angústiaâ € | porque ما به ارمغان می آورد به حد، باعث می شود ما را به خنده و ما می دانیم که می کند این خنده بود، گریه کرد، دمدمی! این بود که فریاد بزنیم: این تاریک ترین قطعه ای است که من از ساموئل بکت شنیدم، حالا، این است که مجسمه ها را بگیرم و سعی می کنم ویران عاطفی را بازیابی کنم.

مشاهده لینک اصلی
به نظر می رسد چاپ در چاپ شاید در صحنه آن را به عنوان مثل آن عمل می کند، به عنوان سرگرمی bizarro. مسائل نشانه شناسی است، اما من نمی توانم کمک کنم اما او را در شرکت لوئیس کارول در استفاده شگرف از تصادف، بی معنی، بی عاطفه بی حد و حصر، قرار دادم. من فکر می کنم که بازی یک آزمایش است که کاملا بی فایده است.

مشاهده لینک اصلی
شما بر روی زمین، هیچ درمان برای آن وجود ندارد!

مشاهده لینک اصلی
من این را به زبان انگلیسی خواندم، برای کلاس ترم بریتانیا در این ترم. من فکر کردم که واقعا باید خواندن تکالیف را شروع کنم و بعد از خواندن «قدرت و افتخار و بازسازی» آن را بخوانم. استاد من می گوید این قطعه آهسته حرکت می کند و او چیزی در مورد آن چیزی نمی گوید، اما من می توانستم آن را ببینم، اگر من سرگردان باشم. من واقعا از این قطعه لذت بردم. و چون یادداشت های خود را بر روی کلاس خودم گذاشتم، می توانم بگویم. یکی از بزرگترین چیزها، بدیهی است که این بازی یک بازی شطرنج است، حتی با عنوان. من یک بازیکن شطرنج نیستم و نه زبان شطرنج را می دانم، اما استاد من بیشتر آن را توضیح داد (عنوان، چگونه Clov در اطراف نردبان گام در برخی نقاط حرکت می کند مانند حرکت قطعات شطرنج، و چگونه نول و Naggs صورت بسیار سفید ، در حالی که Clovs و Hamms بسیار قرمز هستند) و من می دانم که گاهی اوقات شطرنج می تواند حرکت کند، مانند زندگی به نظر می رسد برای این شخصیت ها (و مانند خود بازی). با موضوع شطرنج خوب است. چند قسمت وجود داشت که من بدون هیچ علت ظاهری بسیار طنز آمیز بودم. جالب تر این است که این شخصیت ها چند بار در طول بازی خنده می زنند، اما هرگز در واقع انجام نمی دهند. سه چیز وجود دارد که من آن را خنده دار می بینم: هام: نشستن بر او! کلو: من نمی تونم بنشینم هام: درست است و من نمی تونم ایستاد وقتی خودم را بخوانم، متوجه شدم خودم را سیر می کنم. شاید به خاطر این چیز عجیب و غریب، اما عجیب و غریب با این بازی مناسب است. یکی دیگر از بخش های طنز آمیز آن زمانی بود که همسرم همسرم را به عنوان \"خودم\" توصیف کرد @ و اساسا فقط یک جمله ای از گفتنlove همسایه شما بود @ یکی دیگر از قسمت های خنده دار زمانی بود که نگ در حال سخنرانی در مورد دوران کودکی خود به هام گفت و او می گوید ، @ ... ما به شما اجازه می دهیم که گریه کنی سپس شما را از صدای جیر جیر حرکت کردیم تا بتوانیم در آرامش بخوابیم. @ این بخش فقط ... خیلی عجیب است. دوستش دارید، والدین چه می کنند؟ اما به هر حال من به عنوان طنزآمیز آن را زدم. طرح من دیدم اگر من سر و صدا بود فقط آنها را اساسا انتظار در اطراف به مرگ. استاد من گفت که تنظیم این امر به او یادآوری کرد: \"یک خانه پرستاری که در آن بیماران فقط منتظر مرگ هستند.\" و سپس او گفت که می تواند فقط تصویر سموئل بکت را که پشت سرش ایستاده نشسته، و یا ما هستیم. @ زندگی همیشه در حال مرگ است ، و بیشتر ما فقط منتظر آن هستیم. در صفحه اول، کلوف می گوید چیزی به پایان رسیده است، آن را به پایان رسانده است، تقریبا تمام شده است، باید تقریبا تمام شود. @ من احساس می کنم مثلن صحبت کردن در مورد زندگی اش. چند هفته بعد، هام می گوید که باید تقریبا تمام شود، و سپس Clov می پرسد اگر @ این چیز @ به اندازه کافی بلند شده است - واقعا احساس می کنم که آنها منتظر مرگ هستند. چیز دیگری که توسط استاد من اشاره کرد این واقعیت است که کلو و همم درباره این واقعیت صحبت می کنند که این یک بازی است. هام در یک صفحه دیگر می گوید که هیچ وقت سخنرانی @ وits را برای داستان خود @ به طوری که اگر او به حال پیش گذاشته بود جلو در اسکریپت در آخرین صفحه بازی، هنگامی که هام صحبت می کند، او بسیار متوقف می شود و احساس کردم که تقریبا از اسکریپت خواندن دارد. هم همواره به نظر می رسد کسی که این اسکریپت را به ارمغان می آورد، و طبق گفته استاد من کلمه @ ham @ به معنای بازیگر بد است. بنابراین من متوجه شدم که جالب است. من فکر می کنم همه چیز نشان دهنده بدتر شدن بشریت است. ما چهار کاراکتر در این قطعه داریم: 1) هام، که نمیتواند ایستاده و کور باشد. 2) Clov، که نمی تونم نشستن و لنگ. 3) Nagg، که ناخوشایند است 4) و نل، که فقط دارای سینه برای پاها است که فقط بیشتر از موضوع فقط انتظار منتظر مرگ است. نقل قول که واقعا به من ختم شد @ پایان آن است در آغاز و در عین حال شما بروید. @ به طور کلی، من مفهوم / موضوع را واقعا جالب پیدا کردم، و من خوشحالم که تصمیم گرفتم آن را بخوانم.

مشاهده لینک اصلی
یک شاهکار پوچ 13 آوریل 2014 یکی از چیزهای جالب که در مورد بکتز پیدا می شود این است که او در برابر وسوسه ای که هر تفسیری را برای آنچه در داخل بازی انجام می دهد یا آنچه در مورد بازی است، مقاومت می کند. در واقع او به نظر می رسد کاملا مخالف است در واقع انکار تفسیر خاص (در حالی که ارائه هیچ دلیلی در مورد آنچه در آن است). به عنوان مثال، زمانی که خواسته شد که گودو باید خدا باشد، پاسخ او هیچ است و از اینکه Endgame در یک جهان پس از آخرالزمانی تنظیم شده است، دوباره پاسخ او این است که هیچ است. با این حال، عنوان Endgame بازی نشان می دهد که این یک بازی در مورد پایان دادن است، اما نه هر پایان قدیمی، بلکه پایان دادن به که شخصیت اصلی نمی خواهد قبول کرده است وارد شده است. اصطلاح Endgame به بخشی از یک بازی شطرنجی می پردازد که به طور شگفت انگیزی در پایان است. بعضی ها پیشنهاد می دهند که در این قسمت از بازی، برنده در حال حاضر تعریف شده است، با این حال بازنده هنوز هم در برابر همه شانس ها در تلاش بیهوده برای پیروزی مبارزه می کند. به طریقی به این مثال کلاسیک تئاتر پوچ با ایده وجود آن ادامه می دهد و با وجود این واقعیت که یک نفر از دست داده است و هیچ راهی برای خروج وجود ندارد، به خوبی رفتار می کند. شخصیت اصلی در آخر بازی در این بازی هام است، یک مرد کور که نمیتواند ایستاده و به طور کامل وابسته به خادم کلوف (که نمیتواند نشستن) باشد. در حالی که اکثر تعاملات Hamms با خادم Clov او هستند، یک تعامل گاه به گاه با Nagg و نول، والدین Hamms، که به دو بشکه محدود (و آن را پیشنهاد می شود در زمانی که بازی نل می میرد) وجود دارد. به نظر می رسد که هام بطور معقولانه ایده ی امید را با وجود این واقعیت که برای او به پایان رسیده است، دلسرد می کند؛ در حالی که کلوف، کسی که در واقع تمام قدرت را در اختیار دارد، بین گذراندن و ماندن پاره شده است - او می خواهد ترک کند، زیرا هام یک استاد سخت و سخت گیر است، اما می خواهد به دلیل تعهد خود به هم، ماندن داشته باشد. من احساس می کنم که سوال این است که آیا جهان آخرالزمان است یا خیر، نقطه عطفی است، زیرا معتقدم که فراتر از محدوده بازی است. با این حال، پیشنهاد وجود دارد که هیچ چیز دیگری وجود ندارد - همه چیز رفته است، که ما را به سوال از اینکه جهان پس از آخرالزمانی است، به ما ارایه می دهد. این به نوعی به عنوان موضوع در آن است که برای کسانی که در یک جهان پس از آخرالزمانی زندگی می کنند پایان می یابد، اما آنها هنوز کاملا وجود دارد و در حال مبارزه با نبرد بیهوده به نه تنها زنده ماندن، بلکه برای برنده شدن . به معنای دیگر، این وضعیتی است که ما خودمان را به خود مشغول کرده ایم و به نوعی ما به این واقعیت کور هستیم که ما در آن موقعیت هستیم. سپس موتیف نابینایی وجود دارد که چیزی است که Sparknotes به نظر نمی رسد لمس کند (این در واقع یک وب سایت بسیار مناسب برای در نظر گرفتن ایده هایی است که از قطعات مختلف ادبیات معروف در نظر گرفته شده است). به طریقی، درست همانطور که بازیکنان Endgame ممکن است به ندرت خود را کور، Hamm خود را به ندرت خود را کور. او پادشاه قطعه است، اما او به طور کامل وابسته به کلو، ملکه است. بدون Clov Hamm بی دفاع است. با این حال، او این را تحقق می بخشد و همچنان Clov را در اطراف فشار می دهد. با این حال Clov نیز در همان مشکل است که در خارج از چهار دیوار اتاق وجود ندارد (همانطور که هیچ چیز فراتر از شطرنج نیست) و به همین ترتیب، در حالی که Clov ممکن است ترک کند، هیچ چیز برای Clov در خارج از محل وجود دارد. به این ترتیب برای Clov معنای خاصی دارد، Clov باید در اینجا باشد، زیرا خوب Clov بنده Hamms است و این تعریف است که او خود را به دست می دهد - بدون آن تعریف Clov به طور موثری هیچ چیز نیست. من به تازگی توانایی این بازی را دیدم و چند نظر دیگر (و مشابه) در وبلاگم نوشته ام.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب آخر بازی


 کتاب نقاط شفا بخش
 کتاب زندگی ای که ارزش زیستن دارد: آلبر کامو و تمنای معنا
 کتاب شب اتفاق افتاد
 کتاب My infinite puzzle
 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب به دنبال داروین