کتاب باباگوریو

اثر اونوره دو بالزاک از انتشارات دوستان - مترجم: محمود اعتمادزاده (م.ا.به آذین)-ادبیات فرانسه

Le Père Goriot (تلفظ فرانسوی: [lə pɛʁ ɡɔʁjo]، قدیمی Goriot یا پدر Goriot) یک رمان 1835 رمان نویس فرانسوی و نمایشنامه نویس Honoré de Balzac پیر Goriot داستان غم انگیز پدر است که عشق وسواس به دو دخترش منجر به خرابکاری مالی و شخصی او می شود. با این موضوع تعامل دارد که از اشرافیت جوانی فقیرنشین، Rastignac، به پاریس از استان ها می آید تا ثروت خود را به دست آورد، که با Goriot دوست است و با دخترها درگیر می شود. این داستان بر خلاف پیشینه ای از یک کل جامعه به وسیله جاه طلبی های اجتماعی و شهوت برای پول تنظیم شده است.


خرید کتاب باباگوریو
جستجوی کتاب باباگوریو در گودریدز

معرفی کتاب باباگوریو از نگاه کاربران
اونوره دو بالزاک ، شما را به سه نفر دیگر معرفی می کنم: اتل لیلیان وینچ ، فیودور داستایفسکی و پوریا عالمی. به شما چهارنفر تبریک می گویم. شما توانستید با بی رحمی تمام گریه من را با کتاب هاتان در بیاورید. نمی دانید کدام کتاب ها؟ نام می برم: خرمگس ، شب های روشن ، پنجره زودتر می میرد و باباگوریو. بله ، آشنا شدید؟ خوب.
باباگوریو یک آدم دروغ گوست اما یک دروغ گوی عجیب. فقط و فقط و فقط به خودش دروغ می گوید. آخرش متوجه می شود اگرچه همیشه متوجه بود.
خیلی خوب بود من حتی فکر می کنم ویرایش بعد از نوشتنی داشته که از خود نوشتن نقش مهم تری داشته.

مشاهده لینک اصلی
آرزوها و احساسات انسان، چه در دایره ای کوچک و چه در محیطی عظیم، به یک اندازه ارضا می شود. ناپلِئون دوبار شام نمی خورد و تعداد معشوقه هایش نمی توانست بیشتر از معشوقه های دانشجوی پزشکی انترن بیمارستان کاپوسن باشد. عزیزم، خوشبختی ما همیشه بین کف پا و فرق سرمان جای می گیرد و اگر برای آن، سالیانه یک میلیون یا فقط دوهزار فرانک خرج کنیم، باز درک زاتی آن، در ضمیر ما به هر حال یکی است. از اینجا نتیجه می گیریم که بذاریم آن چینی زنده بماند.

مشاهده لینک اصلی
افسانه بالزاک - ماراتن نوشتن 3 روزه که توسط گالن قهوه، گاو راهبان، جاه طلبی مضحک غم انگیز، گذرگاه مخفی منجر به یک کوچه عقب که از طلبکارانش فرار می کند - یکی از لذت بخش ترین هاست و بنابراین من امیدوار بود که این، کتاب مشهور او، بهتر از من باشد. اسکار وایلد ادعا کرد که بالزاک قرن نوزدهم را اختراع کرد، که احتمالا درست است، اما فلاوبرز اظهار نظرهای غلطی می کند: چه کسی او را تنها می داند که چگونه می توان نوشت @. اگرچه بیش از آنکه کمی پرمعنی و بمباران باشد، هوادار دلپذیر و جذاب است، و این کتاب خواندن کاملا لذت بخش و لذت بخش است و اکثر صحنه ها کاملا واضح و قابل مشاهده است، اما طرح به نظر می رسد نسبتا نازک، هیچ کدام از شخصیتها به نظر میرسید زنده بمانند و لحن عمومی به طرز ملودرامایی و پر از اضلاع غیر ضروری بود که شامل چیزی بیش از رشتههای طولانی درهم و برهم شده بود تا آن را در برخی موارد تقریبا غیر قابل خواندن کند. هلاس!

مشاهده لینک اصلی
یک \"اما یک مرد خدا است زمانی که او در شما به نظر می رسد: دیگر یک ماشین با پوست پوشانده شده، اما یک تئاتر که در آن آنها را تخمیر احساسات زیبا ترین، و من برای احساسات زندگی نمی کنند. آیا احساس در جهان یک فکر نیست؟ من اعتراف می کنم که حداقل تا زمانی که من سنگ از فصل اول را تصویب کردم، من متقاعد شدم که من تمام نخواهم شد. آن را با تعجب دلپذیر، پس از آن بود که ادامه با خواندن من خودم دیدم به آرامی-شاید کمی کشیدن بیش از floor- در گردباد لذت بخش از روایت که همه آنها بالزاک پدر Goriot است، به نظر من، مثال قابل تحسین؛ خودم توضیح می دهم alledizione Nellintroduzione چزاره د Marchi به منتشر شده توسط Feltrinelli به عنوان خوانده که \"بالزاک رمان نویس مطلق یک رمان نویس رئالیست قبل از [...] است، و برای او این امر می تواند دقیق تر به صحبت می کنند، رئالیسم نیست، اما عاشقانه از واقعیت مجبور » . در ضمن، این مینی مقاله بسیار روشن را پیدا کردم که در پایان رمان قرار داده شود، نه در ابتدا؛ برای اولین بار آن را بخوانید، معنای آن فرار می کند، با درنظر گرفتن فراوانی نمونه هایی از داستان خود نیز. فراتر از این، آن را سخت به یک قضاوت جلا تر و هدفمند تر از بیان شده در صفحات آن فکر می کنم، © دلیل این درست است: تعریف اول است که باید توسط بالزاک داده می شود این است که او یک قصه گو بود. مرکز علاقه او به بازتولید وفادار و دقیق از واقعیتی است که او را احاطه کرده است و حتی بر خلاف باورهای ساده ای که در روانشناسی انسانی وجود دارد، نیست. تجزیه و تحلیل بالزاک تحلیل مردی است که در درجه اول یک حیوان اجتماعی، زندگی در شکل و شباهت از در کلبه رعیتی و کاخ در داخل دیوار از آن او است به رشد تولیدات است. اگر شما صحبت می کنید، به عنوان مثال، از یک دانشجوی جوان و شجاعانه که در آن شما فکر می کنم Goriot به Rastignac از است، بالزاک را به دنبال توصیف خود را شجاعانه، اما ما نه از تلاش پسر موفق در بالا رفتن اجتماعی خود صحبت می کنند، و در جلو خواهد رقص خود را شجاعانه تنها به عنوان یکی از ویژگی های لازم و یا حداقل مفید برای موفقیت در چنین تعهد، در هیچ چیز کمتر از یک شکار بی رحمانه که می تواند کاشف در یک giungla.La  «forzaturaÂ\" آنها قبل از صحبت کردن در مورد کمک خوبی است به شکل گرفتن در مشخص ترین مشخصه های آن در صحنه هایی که در این رمان، خواننده را به تنهایی می گذارد، هرچند که بر او تأثیر بزرگی دارد؛ قابل توجه تر است که به ذهن می آید اخراج مادام Michonneau توسط مرز، به خاطر سپردن به طور کامل غیر قابل قبول است که آنها، هنوز می گوید د Marchi به، مردم  «filisteaÂ\" خرده، تحت سلطه dallinteresse شخصی و کاملا نامربوط در مقادیر بالاتر، مانند کسانی که ممکن است ما را بی درنگ به صدای بلند بپرسید که یک جاسوس، خیانت macchiatasi بله زن در برابر یک جنایتکار، اما یک مرد که همیشه با آنها را \"buono شده بود، از خانه های خود بیرون رانده . و به همین ترتیب، نمونه ها چندگانه خواهند بود. برعکس، بسیاری نیز کسانی که در آن تمایل بالزاک برای توصیف تنهاle @ صحنه و مراحل میانی است که از فکر جانبی منجر شود که Anastasie، پس به طور ناگهانی می موفق به ویژه مناسب، و، در فصل ماقبل نهایی، لحظه ای اخراج توسط پدر و خواهر او، به داخل اتاق با نگرش کاملا لغو nellumiltà بیشتر مقهور فقط به این دلیل © پدرش امضا cambiale.Da تاکید، در نهایت، ماهیت فوق العاده ای از این رقم مانند Goriot به. شايد تنها شخصيت اين تصوير غم انگيز است که تا حدودي بر قلب من تأثير داشته است. به اين نتيجه رسيده که عموما من خودم طرفدار بالزاک نيستم. من کاملا با علاقه وافرانه و پرانرژی خود به احساسات انسانی موافقم، آن چه او \"فاکتور اجتماعی\" می نامد، نخستین حرکت هر اقدام و رویداد است. من دوست دارم راه تند و شدید و خشونت آمیز او را دوست دارد به قرار دادن بر روی صحنه، اگر زندگی یک تئاتر و اتفاقی اختصاص داده مجموعه به یاد ماندنی از آثار او به عنوان سطح انسان کمدی نیست و من تحسین که لمس لازم از بدبینی با نشان می دهد که چگونه در کنار هر پرتوی نور نیز خندق خورشید وجود دارد. اما من ترجیح می دهم که داستان ها را با آرامش بیشتر روایت، من می خواهم به دیدن همه چیز، به هر مرحله، نه تنها نتایج، من می خواهم بدانم که چرا و برای چه © هر پلک زدن است. و بالزاک در این توانست من راضی کند.

مشاهده لینک اصلی
رنگ از پالت به یک نقاش هستند، و همچنین به عنوان واژگان در بالزاک هستند که با یک سکته مغزی قلم مو، به خود جلب بشر قرن نوزدهم پاریس، بلکه در این واقعیت است که از قرن بیست و یکم ایتالیایی و انگلیسی هجدهم. به عنوان یک غواص اسهال بستر، بنابراین بالزاک بزرگ به درک lanimo انسان آینده در عمیق ترین پایین و توصیف ماسک اجتماعی، در زندگی هر روز بوده است، آنها را متوقف تقلید حرکات خود برای تبدیل شدن به افرادی که ما را احاطه کرده یا که siamo.Papà Goriot به یک مرحله است که در آن یکی دیگر، تعقیب و گریز و فرار یک سری از شخصیت را به خوبی توصیف و عمق است که به نظر می رسد همیشه آنها را می دانیم و آنها را ببینید در حالی که شرکت در رقص، در یک نخ نما طبقه متوسط ​​بازنشسته زندگی می کنید، آنها خود را به عنوان شهروندان خوب پنهان می کنند، بلکه مجرمان خطرناک هستند. و همدلی قوی و احشایی است که در آینده به آگاهی از حوادث از این شخصیت ما به این است که به ناچار احساس درد، خشم، عدم احساس، می خواهید به رمان به کف دست زدن. از یک طرف، پاریس از رقص، اوراق بهادار، مقرری ها، از ازدواج های از پیش، بخش دیگر از مرز شبانه روزی خانه که در آن حتی تصویر زمینه یادآور پستی از زندگی فقرا. دو دیدار پاریس، در رمان بالزاک، کاملا محرمانه راز یک پدر و دو دخترش است که به ترتیب پاستوریزه، حسابداری و بارونس غیر قابل توضیح است. خونریزی به یک، عرق او، فداکاری او تبدیل شده است، برای یک منطق منحرف و در عین حال توجیه یک عشق کور پدر و مادر، الماس، اتومبیل، پارچه های توری، لباس خوب از پارچه های دیگر. یکی از ساکنین این حقوق بازنشستگی، دیگران در خانه تزئین شده با پمپ و لوکس. به افشای این رابطه و به عنوان یک پل بین این پدر پاره و این دختران خرده عمل یوجین دی Rastignac از، دانشجوی حقوق که از یک شهر کشور که در آن، بر خلاف آنچه در پاریس اتفاق می افتد، هنوز هم سلطنت ارزش های خانواده خالص می آید این است ، از عشق صادقانه، از قربانی کردن به عنوان یک نوع عشق، و نه استثمار. Rastignac، که در فضای پاریس قرار دارد، می خواهد پنجه ها را در جامعه اشرافیت قرار دهد و ریشه های آن را در بالاترین روستای پاریسی قرار دهد. و در کوتاه مدت، یک کوه نورد sociale.Personaggi، پس از آن، بدون هیچ اخلاقی، مایل به آنچه آنها می خواهند در همه هزینه ها را به فقر پدر، محروم خانواده اش غذا فقط به دستکش های جدید، شخصیت که گسل dallipocrisia تشدید می ، از پنهان کردن از خود و از دیگران خود اقدامات بدبختانه خود را با توجیه است که همچنین سایه تکرار را خاموش. برای افزایش در مقایسه با این جرم تغییر شکل، Vautrin، در انسان ابوالهول با گذشته ای مرموز، که می ترسد و نه © ارتکاب اقدامات شرورانه است، و نه به اعتراف ©، © نه به افشای اخلاق خرده که به رهبری او را به یک بازیگر چنین شیطانی اسکریپت شده و او همچنین مادام داو بیثانت است، یک ویسون است که هنوز هم قادر به عاشق این عشق بدون منافع است، که وجود آن تنها پایان در خود است. پارگی دیروز، مانند امروز و همیشه دنیا. بالزاک اشاره انگشت در همه شخصیت ها، آنها را در معرض و آنها را متهم به، بازیکن با شهود واقعی و قوی خود را که روشن متهم چگونه اخلاق انسانی، قرارداد اجتماعی تنها در نتیجه منافع فردی است، هرگز به منافع تبدیل به رفاه به طور کلی. شاید ما لباس اشرافی رها به پوشیدن شلوار جین، ما توسط اس ام اس و از طریق پست برای برقراری ارتباط، و نه با بلیط های ارسال شده توسط بنده کمی در وظیفه، اما ما بخشی از کمدی بالزاک بشر بود به توصیف در یک چرخه قابل توجه از رمان است که این نقص روح ما را در بر می گیرد. از حسادت ما، تشنگی ما برای انتقام و انتقام. بالزاک به مردان زمان خود قضاوت می کند، اما قضات کسانی را که در سال 2011 می خوانند. پاپا گوریوت، فرصت های شگرف و قوی برای تفکر، هنوز برای گفتن دارد، بنابراین به او گوش فرا دهید.

مشاهده لینک اصلی
پر گرایی یا پدر گوریوت تنها یک رمان در کارهای عظیم بالزاک، کمدی انسانی است. پدر گوریوت مانند رمان های دیگرش از همان مجموعه، در برابر ثروت بیش از حد (به هرجایانه)، فقر جاری و هیچ چیز در میان آن تنظیم نشده است. برخی از شخصیت های آشنا وارد و خارج از این رمان هستند، فقط در آثار بعدی دوباره ظاهر می شوند، اما به خاطر سادگی، باید بر دو مردی که این کار را به جلو انجام می دهند متمرکز شوند - Goriot و Rastignac. فقط بالزاک می تواند این دو شخصیت را ایجاد کند. گوریوت - یک مرد ضعیف ساده که به ثروت آمد؛ Rastignac - نجیب زاده فقیر است. این دو مرد با چه روابطی روبرو می شوند، در ابتدا وضعیت اقامت خود و بعد از آنها عشق به یک زن است. در مورد Goriots، دخترش دلفین است. در مورد Rastignacs، آن را دلفین مشابه است، اما او را به عنوان بلیط خود را به ثروت هایی که او قول داد به دست آوردن او را می بیند. در یک دوره زمانی که زنان پاریسی صحنه اجتماعی را تصویب کردند، یک مرد جوان چیزی جز ماندن زن در زیر بالش نیست. وقتی همسران و همسران دوستداران را در کنار خود حفظ می کنند، وضعیت اجتماعی شما با توجه به میزان پولی که شما دارید و توپ شما به آن دعوت شده است، هیچ چیز مقدس نیست و همیشه همیشه ابزار را توجیه می کند. گوریوت همه چیز را رفع می کند تا دخترانش را خوشحال کند و Rastignac از آرمان های خالص و نجیب خود رهایی می دهد. در طول راه، آنها در وسط دیدار می کنند، در جایی که فقر آن را به هر فیبر محیط اطراف خود می کشاند، احساسات مورد سوال قرار می گیرند، آرمان ها رها شده اند، و طرز تفکر به اندازه آب در صحرا کم است. الزز با روش تصویر برداری اختلاف بین دو دیدگاه اجتماعی است که هر دو قابل تحسین و شورش است. شخصیت های او انسان ها پیچیده هستند، و در حالی که ما فقط در یک نگاه اجمالی به زندگی خود به چشم می خوریم، نمی توانیم آنها را دوست داشته باشیم یا از آنها نفرت داریم. توانایی او در پیدا کردن بهترین و بدترین مردم در جهان، دوم است، و در حالی که آثار او اغلب پر از گذر از حرکت آهسته است، زبان به تنهایی به اندازه کافی زیبا است تا پیشگویی را انجام دهد. دشوار است بدون افشای اسپویلرها در مورد این کار به طور عمیق صحبت کند، بنابراین باید به این نکته تاکید کرد که پدر گوریوت مطالعه ی دیدنی از وضعیت و جامعه ی انسانی است. شخصیت های این کتاب تحت تغییرات داخلی متعددی قرار می گیرند، و آنهایی که به نظر بی عیب و نقص می آیند، نسبت به آنهایی که شریف هستند، بیشتر شایسته است. اما چنین جامعه ای است و چنین کمدی به نام [به درستی نامیده می شود]. من اکنون وسوسه میشوم که تمام رمانهایی را که از کمپین La Comé Die Humaine تشکیل میدهند، بخوانم.

مشاهده لینک اصلی
شاید زمان خوبی برای مطالعه چنین کتابی به عنوان قدیمی Goriot باشد. خوب، من 20 ساله هستم، جوان، بلندپرواز، تازه کار، و بیشتر به روش هایی که جامعه کار می کند بی گناه است. البته، من احساس می کنم بسیار تمایل به شخصیت یوجین Rastignac جوان است. همانند یوجین، می خواستم از طریق ورود به حرفه ی حقوقی به عنوان پدر و مادر من و من همیشه از آن به بعد به جامعه ی فوق العاده ی جامعه پذیرفته شوم، اما بیشتر از همه می خواستم از طریق محاکمات و مصیبت ها در جامعه ی مدرن پذیرفته شود چنین سرمایه گذاری به عنوان عشق. با این حال بسیار شبیه به سقوط Eugenes عشق علاقه با مادام د Nucigen، من نیز در عشق با کسی با بسیاری از شخصیت از همان caliber. (نمایش اسپویلر) [در پایان رمان یوجین یک شخصیت صادقانه در رمان «Old Goriot» در آخرین مکان استراحت خود را تماشا کرد. بالزاک می نویسد: \"به قبر نگاه کرد و در آن جا آخرین باری از جوانانش ریخته شد. این یک اشک بود که منبع آن در احساسات مقدس یک قلب بیگناه بود، یکی از آن اشک هایی که شعاع آن از زمین شروع می شود و به دروازه های بهشت ​​می رسد. او اسلحه های خود را به هم زد، به آسمان ابر شدید نگاه کرد، من همان پارگی را که همان زمان همۀ ما را در زندگی روزمره ی جوان مانده بود ریختیم. بنابراین من بودم و من آن زنم را با نگاهی که قیام آن را پیش بینی کرده بود، می کشیدم، همانطور که قبلا لبخند عسلش را روی لب هایش احساس می کرد و جنگ عادلانه ای با ما دارد. @ همانطور که چشم انداز جوانان خود را در جهان به سمت حفره های خالی افکار گذشته من فرو ریختم، من نیز جنگ خودم را علیه جامعه مدرن در تمام حواس خود، خلوص، غرور و بی قید و شرط اعلام کرده ام. لیزا! دوستان عزیزم من @ به منظور راه انداختن دستکش به جامعه @، شروع به زندگی دوباره برای مراقبت از چیزهایی که من برای من عزیزم مانند صداقت، صداقت و عشق، از بیشتر از همه کسانی که از دست داده آن را و بیشتر مایل به غارت آن نیست. (پنهان کردن اسپویلر)]

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب باباگوریو


 کتاب زندگی ای که ارزش زیستن دارد: آلبر کامو و تمنای معنا
 کتاب شب اتفاق افتاد
 کتاب My infinite puzzle
 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب به دنبال داروین
 کتاب آموزش آدمکشی