كتابها را پدر از توی قطارهای حومهی شهری پيدا میكرد، يا از كنار آشغالدانیها، انگار ما ترك بعد از مرگ باشند، يا مازاد بعد از اسبابكشی. يكبار هم كتاب زندگی ژرژ پمپيدو را پيدا كرده بود، دوبار اين كتاب را خواند. كتابها و نشريات ديگری هم بوده، نخپيچ شده، و در كنار آشغالدانیها، ولی اينها را بر نداشته است. مادر هم زندگی ژرژ پمپيدو را خوانده بود. اين كتاب هردوشان را به وجد آورده بود. بعد از اين كتاب، دنبال زندگینامهی مشاهير بودند ـ مجموعهای كه تحت همين عنوان چاپ میشد. ولی هيچ وقت كتابی گيراتر از كتاب پمپيدو نصيبشان نشد، در واقع شايد هم دليلش اين بود كه اسمها برايشان ناشناخته بود. از بساط حراجی جلو كتابفروشیها هم گاهی كش میرفتند. زندگینامهها ارزان بود، كتابفروشها هم ناديده میگرفتند.
خرید کتاب باران تابستان
جستجوی کتاب باران تابستان در گودریدز
معرفی کتاب باران تابستان از نگاه کاربران
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب باران تابستان
خرید کتاب باران تابستان
جستجوی کتاب باران تابستان در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی