كافه‌ی «كُنده» پاتوق جوانان دهه‌ی 50 و 60 فرانسه است.
لوكی- زنی زیبا و جوان- با حضورش در كافه، جوانان كافه‌نشین را سخت تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و به كندوكاو در زندگی‌اش وا می‌دارد.
زندگی مرموز لوكی چون پازل هزار تكه‌ای است كه با روایت از زوایه‌ی دید شخصیت‌های متفاوت رفته‌رفته كامل می‌شود...
تا امروز، گاه و بی‌گاه به ویژه غروب‌ها، هنوز صدایی در خیابان می‌شنوم كه مرا به اسم كوچكم می‌خواند. صدایی گرفته و رگه‌دار كه من فوری می‌شناسمش: صدا، صدای لوكی است. روبه عقب می‌گردانم. هیچ‌كس...
خرید کتاب در کافه ی جوانی گم شده
جستجوی کتاب در کافه ی جوانی گم شده در گودریدز
معرفی کتاب در کافه ی جوانی گم شده از نگاه کاربران
خب حقیقتش به‌نسبت جایزه‌هایی که برده، خیلی معمولی بود؛ نه؟ اوّلاً که شخصیّت‌پردازی رو نویسنده خیلی سعی می‌کرد خلّاقیّت به‌خرج بده.ولی در حدّ جگوار و لوکی و اینا؛ ینی چیزای ظاهری و نه چیزایی که نقش بنیادی و اساسی بر شخصیّت می‌ذارن. البتّه بازم خلّاقیّته دیگه.. امّا یه‌چیزی خیلی حس می‌شد و اونم لحن یکنواخت بود. تو هر فصل، راوی عوض می‌شد. ولی لحن خیلی تغییر نمی‌کرد. جدا ازین، شیوه‌ی داستان‌پردازی واقعاً جالب بود. خصوصاً نوع روایت، خیلی هوشمندانه. امّا اینکه گره‌هامونو نصفه- نیمه رها کنیم، قطعاً هنر نیس. ژاکلین یه‌ابهام خیلی بزرگ بود که توسّط شخصیّت‌های داستان، رفته‌رفته واضح شد. امّا ما هیچ‌وخ مهم‌ترین گره‌های این‌شخصیّت رو نفهمیدیم؛ از جمله فرارش از منزل به‌دفعات، ازدواجش با مردی که پونزده‌سال ازش بزرگ‌تره و خیلی یهویی بهش دل بسته، خودکشی ِ پایانش.. کلّی شخصیّت خوشگل و تو دل برو داشتیم که به‌لحاظ باطنی، پرداخت‌های قوی و غنی‌ای نداشتن. نویسنده خیلی از گره‌ها رو تونست باز کنه. امّا مهم‌ترین گره‌ها رو بسته گذاشت که به‌داستان لطمه زده. گاهی بسته موندن گره‌ها می‌تونه خواننده رو به‌فکر فرو ببره و برای اون، میدون ِ خیال‌پردازی و داستان‌سرایی رو فراهم کنه. امّا این یکی چنین حالتی رو نداشت واقعاً. در واقع، شاید بهتر باشه دو بدم. ولی ازون‌جایی که خلّاقیّت‌های جالبی برای شخصیّت‌پردازی و خصوصاً روایت‌گری داشت، سه باید نمره‌ی خوبی باشه.
مشاهده لینک اصلی
صدا همان صدا بود، صدایی واضح و روشن که پیچیده ترین متونِ ممکن را هنگام خواندن برای شنونده ساده وآسان می کرد..
مشاهده لینک اصلی
این سفر بسیار عاطفی به پاریس بوده و در بسیاری از سطوح قرار دارد. من خودم را در خیابان های پاریس راه می برم. دوست دختر پس از آن در حال مطالعه و کار در نزدیکی اپرا بود، و من اوقات فراغت زیادی داشتم. صبح، ظهر، بعد از ظهر، شب و شب است. در تمام ساعات من کاوش می کنم، خیابان های جدید و چهارچوب های جدید، رفتن توسط مترو به آخرین ایستگاه در خط، برخی از زمان راه رفتن. من دیده ام تمام شخصیت های که ممکن است جوانان خود را از دست داده اند، و کسانی که سخت چسبیده به آنچه از سمت چپ آن استقبال می شود. با خرید لپار پریین در توباخ خریداری کنید و در صورت تمایل مجازات را تغییر دهید، در Parc des Buttes-Chaumont نشسته اید. با در نظر گرفتن نمادهای ساختمان در Tolbiac Quartier، تقریبا انتظار داشتم وقتی که من گوشه ی بعدی را می چرخانم به نستور برمه برسم. در آن زمان احساس کردم که می توانم به راحتی به پاریس ناپدید شود. من احساس پالس و رفت با جریان. غریبه در یک سرزمین عجیب و غریب ما به دنبال همدردی در چهره هایی که عبور می کنند و کسانی که به مدت طولانی به زندگی ما ادامه می دهند. به نظر من، این چیزی است که کافه جوانان از دست رفته من در مورد آن است. چطور از جوان به بلوغ رشد می کنیم و چگونه تمایل به تعلق داشتن یک روز ملاقات با احساس یکپارچگی و تولد دانش که شما متعلق به هر کجا که شما می خواهید.
مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را بدون دانستن چیزی درباره موضوع، فرم و یا هر چیزی خواندید. من فقط عنوان را دوست داشتم و تصمیم گرفتم آن را بخوانم. یک تمرین بسیار جالب از ادبیات و سبک، بسیار جذاب است: در حالی که خواندن آن را داشتم، احساس کردم که در یک دریاچه واقعا آرام در قایق بودم که توسط لولای امواج انجام می شد. این احساس عجیب و غریب بود و تا انتهای آن ادامه یافت. من نمی خواهم چیزی در مورد موضوع کتاب خود بنویسم، چون فکر می کنم هر گونه اطلاعات پیشین شما قبل از خواندن این کتاب قطعا این طلسم را خراب خواهد کرد که جذابیت آن خطوط را روی خواننده قرار می دهد.
مشاهده لینک اصلی
من پاتریک مدیا اولین رمان نوبلم را دوست نداشتم شما زمان بگذرد تا آن را برمی گرداند به زیرچشمی نگاه کردن obra.En خود کافه © جوانان از دست داده با هدف به تصویر کشیدن یک نسل خاصی از مردم جوان در پاریس سال ± دهه شصت است. برای این کار، آن را به عنوان یک نقطه مرجع برخی کافه © Condà © که در آن یک سری از اهل چک reunÃan، ترین veinteaà ± اروس و برخی از بزرگسالان که به خوبی با این جوانان آمیخته طول می کشد. همه مشترک هستند مشتاق زندگی و نوشیدن حال حاضر است. علاوه بر الکل، برخی از مواد مخدر مصرف می کنند. در میان این شخصیت ها، بر روی یک لوکی خاص تأکید می شود که همه آنها در خاطراتشان اشاره می کنند. Louki گرد هم می آورد پازل است که حول محور خاطرات چند شخصیت از novela.Louki من فکر می کنم پوچ و صرف زندگی خود در حال اجرا مطمئن شوید که ا ©. احتمالا به خودی خود، نقاط خاصی را با نسل من از مادرید در دهه هشتاد مشاهده می کنم. بالاتر از همه، استفاده از الکل و مواد مخدر، که به زندگی برخی از دوستان و آشنایان من رسیده است. با این حال، رمان ای که من در موردش ابراز می کنم، موفق به تحریک همدلی من نشدم. شخصیت ها به من رسیده اند و در اشتیاق نیستند. من نمی گویم مدیا نمی داند که چگونه یک شخصیت را بسازد. این عدم حجم در شخصیت به نظر می رسید از درخواست تجدید نظر نویسنده، که ممکن است تظاهر به خواننده در بازسازی این کاراکتر ها از جزئیات ارائه شده در اینجا و acullá.A من، با این حال، این رمان به نظر می رسد به من اشعه ایکس از گالری انسفالوگرافی مسطح.
مشاهده لینک اصلی
من مطمئن نیستم که چه چیزی خوانده ام و مطمئن نیستم چرا من آن را بخوانم. شاید این کتاب در زمانی که برای خوانندگان نسل من از دست رفته بود اهمیت خاص فرهنگی داشت.
مشاهده لینک اصلی
نقاط ثابت از مناطق خنثی چه بازگشت ابدی است؟ برای نیچه، این یک تمثیلی به مفاهیم اخلاقی است، انتخابی فرضی است که مرگ به ما بین تولد و پیروی دائمی و دقیق زندگی ما می دهد. برای هندوئیسم، این توصیف سرنوشت انسان است، دام دامان، یعنی تولد دوباره تولد. میرچا الیاده، ایتا € ™ دیالکتیک © مقدس در برابر بی حرمتی است: در نتیجه بی نهایت © PA © © typales کهن الگو شده از حرکات آنها را زنده در کارشناسی ارشد © حافظه جمعی است. برای ROS در هکتار © از مشتق از زبان لاتین به پروست به عنوان پاتریک مودیانو، ایتا € ™ کمی از این، تلاش برای بازسازی © گذشته، با طراحی مجدد مناطق بی طرف آن که کارشناسی ارشد © Moire به سایه دار است © ES و به مثابه € ™ است آنها سعی می کنند با برخی از نشانه های شکننده در زمان، فضا، اسامی و احساسات، روشن شوند. ما در کنار هم، در همان جا، از تمام ابدیت و راه رفتن ما از طریق Auteuil، ما آن را در طول هزار و هزار زندگی دیگر انجام داده ایم. ویژگی مشترک از این چهار \"نقاط ثابت\"، به طور متناقض، این ابهام است. نه تنها زمان حوادث à © ورتبرال © Impra © کشورهای مستقل مشترک المنافع است (à © فرار © محدودیت های تاریخی و اندازه گیری © تنها به طول انجامید © الکترونیکی خالص، به استفاده از اصطلاح برگسون)، بلکه گالیم © جغرافیای پاریس مبهم است، نام ها نسبت به فرسودگی انتخاب شده اند و احساسات به طور مداوم چشم انداز را تغییر می دهند. چهار راوی، وانمود می کنند که از ابهام این علامت ها مراقبت کنند، تنها آنها را مبهم می کند. اول، دانشجوی دانشکده معدن، نقش گواهینامه راوی را بازی می کند، بسیار کمی در جریان رویدادها دخیل است، که خاطره دلتنگی یک زن اسرارآمیز را که نام او را نمی شناخت، ترک کرد، تنها نام مستعاری که او در روزهای تعمید در کافه لو کاندو که او در جوانان خود مکرر است. برای او Louki نشان دهنده زن ابدی، عشق ایده آل و غیر قابل توصیف است، و بازدید در گذشته هدف از تکمیل صفحات به سمت چپ نیست مشخصات سفید از رکوع، که، توسط نقاط © © پوشش ثابت وسواس، سپرده در همه مشتریان قهوه © اما چا © ER خاطرات Impra © کشورهای مستقل مشترک المنافع راوی دوم jeunesse.Le خود، جزئیات © پیر کیزلی، صدای واقعیت است، راوی متفکر، که نام واقعی لوکی را به ما می دهد، و نیز اطلاعات مربوط به گذشته اش. به نظر می رسد اطلاعات © chirer بیرحمانه پرده از راز، و عادی لوکی، اما در پایان بیش از حد، افسون © اجازه می دهد تا او را به ماندن © Vader با باهم نور بی رحمانه است که با او © الکترونیکی دستگیر شسته شوند. در مورد لوکی، راوی قهرمان، او بعضی از جزئیات دوران کودکی خود را به ما ارائه می دهد، شاید بتواند نیاز دائمی او به فرار (\"من واقعا خودم نبودم، \"خاطرات فراموش نشدنی و فرار از خاطرات من تنها خاطرات خوب من است\") و در پایان داستان کوتاه او نامی را که به نظر می رسد بدون تصویر © انتخاب مبهم در nietzschà معضل © در: یک روز سوسک، بر روی جلد کتاب توسط گای د ور MA € ™ © لوئیس از سدیم © مورچه، JA € ™ قرض داده بود جایگزین قلم خود کار ©. © پرا نام توسط من ژاکلین سدیم © ant.Enfin، ایتا € ™ رولاند، راوی به نام دا € ™ استقراض و نتیجه نقش پیچیده است © متحد در تقریبا نقش ایفا © ها همه راویان دیگر که داستان های روایت را جمع آوری می کند و داستان را به پایان می رساند بدون اینکه حاشیه ای از رمز و راز آن را نشان دهد. ایتا € ™ است رولاند ما کمک می کند در طراحی نقشه پاریس، پاریس رویاها و امیدهای، مناطق بی طرف که در آن از دست خواهد داد دوستداران و چهره مردم © S توسط شانس، پاریس شانزه لیزه © ملاقات جایی که Orpheus سر خود را بیهوده پس از Eurydice خود را که در ساکنان زندگی می کنند: من ترجیح می دهم به قدم زدن Champs-Elysées در یک شب بهار. امروز آنها واقعا وجود ندارد، اما در شب آنها هنوز هم خیالی است. شاید در Champs-Elysées، صدای شما را شنیدم که پیشگام اساطیر پاریس از جوانانشان بودند. جوانان که sappelle لوکی، à © بدیهی شبح à © lusive و تغییر با توجه به برداشت از هر کدام، به معنای نمادی از یک ایده © AL © لا © FA زنانه ابدی € ™ à ‰ © شسته شده با مدرسه معادن و یا یک رمز و راز که به آرامی حفظ می شود، همانطور که برای کارآگاه، عشق، به عنوان برای Roland. جوانان، تنها بخشی از زندگی است که می تواند ما را متقاعد کند که بازگشت ابدی را انتخاب کند، اما متأسفانه همیشه همسایه را انتخاب می کند.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب در کافه ی جوانی گم شده
لوكی- زنی زیبا و جوان- با حضورش در كافه، جوانان كافه‌نشین را سخت تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و به كندوكاو در زندگی‌اش وا می‌دارد.
زندگی مرموز لوكی چون پازل هزار تكه‌ای است كه با روایت از زوایه‌ی دید شخصیت‌های متفاوت رفته‌رفته كامل می‌شود...
تا امروز، گاه و بی‌گاه به ویژه غروب‌ها، هنوز صدایی در خیابان می‌شنوم كه مرا به اسم كوچكم می‌خواند. صدایی گرفته و رگه‌دار كه من فوری می‌شناسمش: صدا، صدای لوكی است. روبه عقب می‌گردانم. هیچ‌كس...
خرید کتاب در کافه ی جوانی گم شده
جستجوی کتاب در کافه ی جوانی گم شده در گودریدز
خب حقیقتش به‌نسبت جایزه‌هایی که برده، خیلی معمولی بود؛ نه؟ اوّلاً که شخصیّت‌پردازی رو نویسنده خیلی سعی می‌کرد خلّاقیّت به‌خرج بده.ولی در حدّ جگوار و لوکی و اینا؛ ینی چیزای ظاهری و نه چیزایی که نقش بنیادی و اساسی بر شخصیّت می‌ذارن. البتّه بازم خلّاقیّته دیگه.. امّا یه‌چیزی خیلی حس می‌شد و اونم لحن یکنواخت بود. تو هر فصل، راوی عوض می‌شد. ولی لحن خیلی تغییر نمی‌کرد. جدا ازین، شیوه‌ی داستان‌پردازی واقعاً جالب بود. خصوصاً نوع روایت، خیلی هوشمندانه. امّا اینکه گره‌هامونو نصفه- نیمه رها کنیم، قطعاً هنر نیس. ژاکلین یه‌ابهام خیلی بزرگ بود که توسّط شخصیّت‌های داستان، رفته‌رفته واضح شد. امّا ما هیچ‌وخ مهم‌ترین گره‌های این‌شخصیّت رو نفهمیدیم؛ از جمله فرارش از منزل به‌دفعات، ازدواجش با مردی که پونزده‌سال ازش بزرگ‌تره و خیلی یهویی بهش دل بسته، خودکشی ِ پایانش.. کلّی شخصیّت خوشگل و تو دل برو داشتیم که به‌لحاظ باطنی، پرداخت‌های قوی و غنی‌ای نداشتن. نویسنده خیلی از گره‌ها رو تونست باز کنه. امّا مهم‌ترین گره‌ها رو بسته گذاشت که به‌داستان لطمه زده. گاهی بسته موندن گره‌ها می‌تونه خواننده رو به‌فکر فرو ببره و برای اون، میدون ِ خیال‌پردازی و داستان‌سرایی رو فراهم کنه. امّا این یکی چنین حالتی رو نداشت واقعاً. در واقع، شاید بهتر باشه دو بدم. ولی ازون‌جایی که خلّاقیّت‌های جالبی برای شخصیّت‌پردازی و خصوصاً روایت‌گری داشت، سه باید نمره‌ی خوبی باشه.
مشاهده لینک اصلی
صدا همان صدا بود، صدایی واضح و روشن که پیچیده ترین متونِ ممکن را هنگام خواندن برای شنونده ساده وآسان می کرد..
مشاهده لینک اصلی
این سفر بسیار عاطفی به پاریس بوده و در بسیاری از سطوح قرار دارد. من خودم را در خیابان های پاریس راه می برم. دوست دختر پس از آن در حال مطالعه و کار در نزدیکی اپرا بود، و من اوقات فراغت زیادی داشتم. صبح، ظهر، بعد از ظهر، شب و شب است. در تمام ساعات من کاوش می کنم، خیابان های جدید و چهارچوب های جدید، رفتن توسط مترو به آخرین ایستگاه در خط، برخی از زمان راه رفتن. من دیده ام تمام شخصیت های که ممکن است جوانان خود را از دست داده اند، و کسانی که سخت چسبیده به آنچه از سمت چپ آن استقبال می شود. با خرید لپار پریین در توباخ خریداری کنید و در صورت تمایل مجازات را تغییر دهید، در Parc des Buttes-Chaumont نشسته اید. با در نظر گرفتن نمادهای ساختمان در Tolbiac Quartier، تقریبا انتظار داشتم وقتی که من گوشه ی بعدی را می چرخانم به نستور برمه برسم. در آن زمان احساس کردم که می توانم به راحتی به پاریس ناپدید شود. من احساس پالس و رفت با جریان. غریبه در یک سرزمین عجیب و غریب ما به دنبال همدردی در چهره هایی که عبور می کنند و کسانی که به مدت طولانی به زندگی ما ادامه می دهند. به نظر من، این چیزی است که کافه جوانان از دست رفته من در مورد آن است. چطور از جوان به بلوغ رشد می کنیم و چگونه تمایل به تعلق داشتن یک روز ملاقات با احساس یکپارچگی و تولد دانش که شما متعلق به هر کجا که شما می خواهید.
مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را بدون دانستن چیزی درباره موضوع، فرم و یا هر چیزی خواندید. من فقط عنوان را دوست داشتم و تصمیم گرفتم آن را بخوانم. یک تمرین بسیار جالب از ادبیات و سبک، بسیار جذاب است: در حالی که خواندن آن را داشتم، احساس کردم که در یک دریاچه واقعا آرام در قایق بودم که توسط لولای امواج انجام می شد. این احساس عجیب و غریب بود و تا انتهای آن ادامه یافت. من نمی خواهم چیزی در مورد موضوع کتاب خود بنویسم، چون فکر می کنم هر گونه اطلاعات پیشین شما قبل از خواندن این کتاب قطعا این طلسم را خراب خواهد کرد که جذابیت آن خطوط را روی خواننده قرار می دهد.
مشاهده لینک اصلی
من پاتریک مدیا اولین رمان نوبلم را دوست نداشتم شما زمان بگذرد تا آن را برمی گرداند به زیرچشمی نگاه کردن obra.En خود کافه © جوانان از دست داده با هدف به تصویر کشیدن یک نسل خاصی از مردم جوان در پاریس سال ± دهه شصت است. برای این کار، آن را به عنوان یک نقطه مرجع برخی کافه © Condà © که در آن یک سری از اهل چک reunÃan، ترین veinteaà ± اروس و برخی از بزرگسالان که به خوبی با این جوانان آمیخته طول می کشد. همه مشترک هستند مشتاق زندگی و نوشیدن حال حاضر است. علاوه بر الکل، برخی از مواد مخدر مصرف می کنند. در میان این شخصیت ها، بر روی یک لوکی خاص تأکید می شود که همه آنها در خاطراتشان اشاره می کنند. Louki گرد هم می آورد پازل است که حول محور خاطرات چند شخصیت از novela.Louki من فکر می کنم پوچ و صرف زندگی خود در حال اجرا مطمئن شوید که ا ©. احتمالا به خودی خود، نقاط خاصی را با نسل من از مادرید در دهه هشتاد مشاهده می کنم. بالاتر از همه، استفاده از الکل و مواد مخدر، که به زندگی برخی از دوستان و آشنایان من رسیده است. با این حال، رمان ای که من در موردش ابراز می کنم، موفق به تحریک همدلی من نشدم. شخصیت ها به من رسیده اند و در اشتیاق نیستند. من نمی گویم مدیا نمی داند که چگونه یک شخصیت را بسازد. این عدم حجم در شخصیت به نظر می رسید از درخواست تجدید نظر نویسنده، که ممکن است تظاهر به خواننده در بازسازی این کاراکتر ها از جزئیات ارائه شده در اینجا و acullá.A من، با این حال، این رمان به نظر می رسد به من اشعه ایکس از گالری انسفالوگرافی مسطح.
مشاهده لینک اصلی
من مطمئن نیستم که چه چیزی خوانده ام و مطمئن نیستم چرا من آن را بخوانم. شاید این کتاب در زمانی که برای خوانندگان نسل من از دست رفته بود اهمیت خاص فرهنگی داشت.
مشاهده لینک اصلی
نقاط ثابت از مناطق خنثی چه بازگشت ابدی است؟ برای نیچه، این یک تمثیلی به مفاهیم اخلاقی است، انتخابی فرضی است که مرگ به ما بین تولد و پیروی دائمی و دقیق زندگی ما می دهد. برای هندوئیسم، این توصیف سرنوشت انسان است، دام دامان، یعنی تولد دوباره تولد. میرچا الیاده، ایتا € ™ دیالکتیک © مقدس در برابر بی حرمتی است: در نتیجه بی نهایت © PA © © typales کهن الگو شده از حرکات آنها را زنده در کارشناسی ارشد © حافظه جمعی است. برای ROS در هکتار © از مشتق از زبان لاتین به پروست به عنوان پاتریک مودیانو، ایتا € ™ کمی از این، تلاش برای بازسازی © گذشته، با طراحی مجدد مناطق بی طرف آن که کارشناسی ارشد © Moire به سایه دار است © ES و به مثابه € ™ است آنها سعی می کنند با برخی از نشانه های شکننده در زمان، فضا، اسامی و احساسات، روشن شوند. ما در کنار هم، در همان جا، از تمام ابدیت و راه رفتن ما از طریق Auteuil، ما آن را در طول هزار و هزار زندگی دیگر انجام داده ایم. ویژگی مشترک از این چهار \"نقاط ثابت\"، به طور متناقض، این ابهام است. نه تنها زمان حوادث à © ورتبرال © Impra © کشورهای مستقل مشترک المنافع است (à © فرار © محدودیت های تاریخی و اندازه گیری © تنها به طول انجامید © الکترونیکی خالص، به استفاده از اصطلاح برگسون)، بلکه گالیم © جغرافیای پاریس مبهم است، نام ها نسبت به فرسودگی انتخاب شده اند و احساسات به طور مداوم چشم انداز را تغییر می دهند. چهار راوی، وانمود می کنند که از ابهام این علامت ها مراقبت کنند، تنها آنها را مبهم می کند. اول، دانشجوی دانشکده معدن، نقش گواهینامه راوی را بازی می کند، بسیار کمی در جریان رویدادها دخیل است، که خاطره دلتنگی یک زن اسرارآمیز را که نام او را نمی شناخت، ترک کرد، تنها نام مستعاری که او در روزهای تعمید در کافه لو کاندو که او در جوانان خود مکرر است. برای او Louki نشان دهنده زن ابدی، عشق ایده آل و غیر قابل توصیف است، و بازدید در گذشته هدف از تکمیل صفحات به سمت چپ نیست مشخصات سفید از رکوع، که، توسط نقاط © © پوشش ثابت وسواس، سپرده در همه مشتریان قهوه © اما چا © ER خاطرات Impra © کشورهای مستقل مشترک المنافع راوی دوم jeunesse.Le خود، جزئیات © پیر کیزلی، صدای واقعیت است، راوی متفکر، که نام واقعی لوکی را به ما می دهد، و نیز اطلاعات مربوط به گذشته اش. به نظر می رسد اطلاعات © chirer بیرحمانه پرده از راز، و عادی لوکی، اما در پایان بیش از حد، افسون © اجازه می دهد تا او را به ماندن © Vader با باهم نور بی رحمانه است که با او © الکترونیکی دستگیر شسته شوند. در مورد لوکی، راوی قهرمان، او بعضی از جزئیات دوران کودکی خود را به ما ارائه می دهد، شاید بتواند نیاز دائمی او به فرار (\"من واقعا خودم نبودم، \"خاطرات فراموش نشدنی و فرار از خاطرات من تنها خاطرات خوب من است\") و در پایان داستان کوتاه او نامی را که به نظر می رسد بدون تصویر © انتخاب مبهم در nietzschà معضل © در: یک روز سوسک، بر روی جلد کتاب توسط گای د ور MA € ™ © لوئیس از سدیم © مورچه، JA € ™ قرض داده بود جایگزین قلم خود کار ©. © پرا نام توسط من ژاکلین سدیم © ant.Enfin، ایتا € ™ رولاند، راوی به نام دا € ™ استقراض و نتیجه نقش پیچیده است © متحد در تقریبا نقش ایفا © ها همه راویان دیگر که داستان های روایت را جمع آوری می کند و داستان را به پایان می رساند بدون اینکه حاشیه ای از رمز و راز آن را نشان دهد. ایتا € ™ است رولاند ما کمک می کند در طراحی نقشه پاریس، پاریس رویاها و امیدهای، مناطق بی طرف که در آن از دست خواهد داد دوستداران و چهره مردم © S توسط شانس، پاریس شانزه لیزه © ملاقات جایی که Orpheus سر خود را بیهوده پس از Eurydice خود را که در ساکنان زندگی می کنند: من ترجیح می دهم به قدم زدن Champs-Elysées در یک شب بهار. امروز آنها واقعا وجود ندارد، اما در شب آنها هنوز هم خیالی است. شاید در Champs-Elysées، صدای شما را شنیدم که پیشگام اساطیر پاریس از جوانانشان بودند. جوانان که sappelle لوکی، à © بدیهی شبح à © lusive و تغییر با توجه به برداشت از هر کدام، به معنای نمادی از یک ایده © AL © لا © FA زنانه ابدی € ™ à ‰ © شسته شده با مدرسه معادن و یا یک رمز و راز که به آرامی حفظ می شود، همانطور که برای کارآگاه، عشق، به عنوان برای Roland. جوانان، تنها بخشی از زندگی است که می تواند ما را متقاعد کند که بازگشت ابدی را انتخاب کند، اما متأسفانه همیشه همسایه را انتخاب می کند.
مشاهده لینک اصلی