کتاب شیدایی لل. و. اشتاین

اثر مارگریت دوراس از انتشارات اختران - مترجم: قاسم روبین-ادبیات فرانسه

Le ravissement de Lol V. Stein یک رمان نوشته شده توسط Marguerite Duras است و در سال 1964 توسط Gallimard در فرانسه منتشر شده است. طرح توهین آمیز لول استین تقریبا به طور کامل بر تمایلات شخصیت های مرکزی و تلاش های راویان برای درک تاریخ لعنتی متمرکز می شود. داستان از اوج و انقراض، داستان حافظه و تنش جنسی را بیش از عمل جسمی افزایش می دهد. لول استین یک زن جوان زیبا است، به طور امن ازدواج کرده، در یک زندگی راحت سکونت - و یک فضانورد. بازگشت با شوهر و فرزندانش به شهر که در آن چند سال پیش، عروسش او را برای یک زن دیگر رها کرده بود، او به شدت کشیده شده است تا این فاجعه طولانی را دوباره بازسازی کند.


خرید کتاب شیدایی لل. و. اشتاین
جستجوی کتاب شیدایی لل. و. اشتاین در گودریدز

معرفی کتاب شیدایی لل. و. اشتاین از نگاه کاربران
چقدر لل را مي‌فهمد آدم. چقدر مي‌فهمد روحش را چطور در گذشته جا گذاشته اين زن و حالا نگاه كه مي‌كند، به آن مجلس رقص فكر مي‌كند؛ راه كه مي‌رود، به آن مجلس رقص فكر مي‌كند؛ زندگي كه مي‌كند و نفس كه مي‌كشد، به آن مجلس رقص لعنتي فكر مي‌كند. زني كه ادامه مي‌دهد زندگي را، لبخندِ روي لب‌هايش كمرنگ نمي‌شوند هيچوقت و به همه مي‌گويد كه فراموش كرده و هيچ‌طوريش نيست، هرقدر هم همه بدانند فراموش نكرده و يك طوريش هست. قابل لمس است پريشاني اين زن؛ لل. آدم مي‌فهمد چطور جا مانده چيزي در گذشته‌اش، پشت‌ سرش

مشاهده لینک اصلی
نوشتن، قصه نقل كردن نيست. خلاف اين است. نوشتن نقل همه چيز است در عين حال، نقل توأمان داستان و غيبت داستان است؛ نقل داستان است از گذر غيبت داستان.
لل زني است كه رنج را از ياد برده است، خود را هم از ياد برده است... نسيان همين است؛ مثل آب كه در دماي زير صفر و در نسيان آب بودن يخ مي‌زند. يخ مي‌زند لل از سكون و سرما

مشاهده لینک اصلی
نوشته شده توسط Durasâ € ™ s مثل مصرف یک دارو slow- \"چیزی woozy و disorienting، کمی مبهم هنوز هم تشدید، زمان کم کردن سرعت در اینجا، سرعت آن را در آنجا وجود دارد. سبک او مایع و زودگذر است؛ حرکات هیپنوتیزم حافظه و نفس، چرخش آبرنگی از احساسات در سطح دریاچه ای که در نگاه اول به نظر می رسد آرام و خنثی است، اما در زیر چیزی حباب، پیش آگهی طوفان، و در حالی که خواندن منتظر و منتظر است طوفان برای شکستن، برای تمام سیل که در اعماق خاموش می آیند، برای چیزی که واقعی و غیرقابل انکار است ظاهر می شود. و این کار را می کند؟ آیا یک احساس واقعی از طریق سرخوردگی بیش از حد پشت سر گذاشته می شود، آیا دورس در مورد همه عجیب و غریب رمانتیک و وسواسی خود، به ما نشان می دهد که چه کسی و یا چه کسی رانندگی قایق را نشان داده است، آیا ما هرگز فرصتی برای دیدن شخصیت ها را به طور کامل به رسمیت نمی شناسیم، آیا ما می دانید هر چیزی یا هر کس به پایان؟ Hm.Duras است تسلط در ایجاد تنش، تنظیم صحنه برای درام با دست راست دست بازیگر در جهت، به جز او در حال توصیف مرحله درونی، احساسات نامرئی و انگیزه بازی در هر شخصیت، که راوی ما عصبی و یا inventions. در بسیاری از موارد این راوی به نظر میرسید اتفاقا منحرفی از تخیل همه افراد بود، از جمله خوانندهها، تنها به لحاظ جسمی در منظرههای ساحلی زندگی میکردند که به عنوان یک «چشم / چشم»، نفوذ پذیر به عنوان یک فانتوم، اشغال شخصیت های دیگر و تبدیل یک دیدگاه شخص ثالث در خود را با یک نوع بی حوصله حذف. من اعتماد به نفس را تحسین میکنم که داورا خوانندهاش را میگیرد، هرگز متوقف نمیشود که چک کند و ببیند که خواننده چطور باد میگیرد، فقط به زحمت و ادامه دادن، تنها از طریق مه میگذرد. ​​راوی میخواهد لول \"با من\" استراحت کردن به خواست او (97)، اما چرا من خودم پرسیدم چرا چرا چرا؟ در اینجا این است که واکنش من شروع به شخصی شدن می شود. من در نوشتن خودم یادآور شدم که چگونه وسوسه شدم که خودم را به شخصیت زن غم انگیز و بی رحمانه و مبهوت کننده زن غم انگیز و مبهم، زیبا در عدم پذیرش مطلق خودم بنویسم. اصطلاحی که برای من مطرح شده بود مربوط به این پرتره بود: «خودمحکومت.» شخصیتهای دروس درباره عشق، اما من هیچوقت از آنها احساس نمیکنم. من هیچ حس واقعی ارتباط بین تاتیانا و لول را نفهمیدم - من دریافتم که لوئل از جنون و بیگانگی پیش بینی شده شخصیت های دیگر (جک و تاتیانا) احساس می کرد، اما من تا به حال به طور کامل به خرید شدت ملودرامایی که این شخصیت ها زندگی می کردند. شاید من با بیشتر از یک زمینه اجتماعی بهتر کار کرده باشم، چیزی بیشتر از آنچه که فقط از این جهان سه گانه از قطع و طرد و سرکوب استفاده می شود، بهتر است. و در عین حال من نیز دریافتم که این هدف، نشان دادن خود جذب این زندگی، مستقل از هر قصه داستان بزرگ و یا زمینه تاریخی، فقط این موجودات غریزی، فضیلت آمیز و عاطفی است که توسط استعمار گرایی لول دستگیر و آزاد می شود. من احساس کردم خودم را در طول موضوع برخی از رمز و راز گرفته ام، پاسخی که به آن (علت جنون لول، حقیقت پشت شکستن توپ و غیره) در انتها نشان داده می شود. اما واقعا اینطور نبود. و شاید این نیز نقطه ای بود. اما با آخرین خط متوجه شدم که من واقعا از هر یک از آنها نگران نیستم. همه آنها به نظر من به عنوان بازیگران به نظر می رسید، و خود را سرگرم نشان دادن شدت چشمگیر مناسب برای صحنه. و از تماشاگران، آن را جذاب می کند، اما، همانطور که به من حمله کرد، خودخواهانه. بدیهی است که برای من منحصر به فرد است که به کار خودم نگاه کنم

مشاهده لینک اصلی
من مجبور نیستم آن را در همان زمان به عنوان پروست بخوانم. سبک او به نظر می رسد در تمام مصنوعی آن است. نوعی مانورگرایانه بالینی و سرد. فاصله ای که نوشتار با توجه به شخصیت قرار می دهد، آنها را از بین می برد. آنها به حالت اسکلت archà © tipaux کاهش می یابد. و تاریخ یک احمق استثنایی است. ارلکین در رومان نیو. فرار کن

مشاهده لینک اصلی
من می توانم یک ضرب و شتم Marguerite Duras که در حال آمدن است را احساس کنم. در حالی که نسبتا با رمان قدیمی او Lamant de la Chine du Nord\nمن تا زمانی که دیوید و من هیروشیما مون امور، فیلم 1959 آلن رزنیز را تماشا نکردم، برای فیلمنامه او نوشته بودم. هیروشیما مون امور را به صورت شفاف فریاد زد. من دور. دنباله ی افتتاحیه من را به لرزیدن منحرف می کند، امانوئل ریواس و اژدای اوکاداس را به طور قاطع و رویاانه روایت می کند (استدلال تکاملی که گاه به نظر می رسد تقریبا به آیه ی شاعرانه تبدیل شده است، در مورد این که آیا شخصیت ریواس @ دیده شده یا ویران شده است هیروشیما) با فیلم های ویرانگر گفت و شخصیت بیمارستان و موزه ریواس می گوید. و فیلم به طور کلی پرسش های مهیج در مورد اصالت، داستان سرایی، تروما و توانایی انسان ها برای ارتباط و همدردی مطرح می کند. از آنجا که Duras 1964 Novella Le ravissement de Lol V. Stein سهام بسیاری از این مسائل مشابه است، من فکر کردم که من تلاشی برای نوشتن در مورد آنها را با هم، حتی اگر من می دانم که من با مواد غرق خواهد شد هر دو هیروشیما و Ravissement، پس از آن، عمیقا با توجه به اینکه میزان (من) ممکن است در داخل افراد دیگری تجربه شود، نگران هستند. در مراسم افتتاحیه فیلم، شخصیت ریواس (که به سادگی به نام @ elle @ یا @ him @ شناخته می شود) ادعا می کند که حوادث تخریب هسته ای را در هیروشیما شاهد بوده است، نه از ابتدا، بلکه از طریق بازدید از قربانیان بمب در بیمارستان ، سفر به موزه و بازدید از خبرنگاران. همانطور که در تجربیاتش تقویت می شود، در مدارهای هیجان انگیز کلمات تکراری صحبت می کند، شخصیت Aiji Okadas @ lui @ / @ him @ گاهی اوقات او را مجبور به انکار اختیار او می کند: @ Tu nas rien vu Hiroshima @ (@ شما چیزی در هیروشیما ندیده اید. @) پس آیا او؟ یک سوال پیچیده است از یک طرف، برخی ادعاهایش کاملا رادیکال هستند: جی یو چاد، Place de la Paix. Dix de degra s sour la Place de la Paix. جی ل ساییس La دمای دوش تنها در ل Place de la Paix - comment lignorer؟ من در منطقه صلح گرم شدم ده هزار درجه در میدان صلح. من آن را می دانم دمای خورشید در میدان صلح - چگونه می توانستید آن را بدانید؟\nبدیهی است، این زن فرانسوی تنها می تواند @ را بداند که درجه حرارت در منطقه صلح تا ده هزار درجه به شیوه ای که از یک کتاب درسی تاریخی می آید، با مغز او و نه بدن او می یابد. به همین ترتیب، تفاوت بین دیدن یک نمایشگاه موزه تفسیری، حتی یک ساختار بسیار خوب، و @ knowing @ یک رویداد از طریق دانش دست اول یا شخصی یا فرهنگی است. از سوی دیگر، همدلی او همانطور که بدیهی است بیش از نظری است: تماشای آن کی یورون و نمایشگاه موزه واقعا او را با برخی از بخشی از وحشت از وضعیت نفوذ کرده است. در حقیقت، به عنوان یک بیننده که خودمان صحنه های خرابکاری را تماشا می کنیم، ما در وضعیت مشابهی قرار داریم. رنه ها و درو ها ما را به سوالاتی می رسانند که الیس ادعا می کند که درک می کنند، حتی همانطور که ما را در جایگاه بسیار بالایی از شناسایی با او قرار می دهند. پس از همه، اگر من به عنوان تماشای این فیلم (که من بود) sobbing، چگونه می توانم به طور کامل اخراج قدرت simulacrums برای انتقال تجربه؟ همانطور که خودش تصدیق می کند، ما به عنوان ناظران خارجی در توانایی ما در هر دو احساس و عمل محدود می شود: @ On peut toujours se moquer. شما می توانید هرگز ترسناکی را از دست ندهید؟ اما چه چیز دیگری می تواند توریستی انجام دهد، اما گریه می کند؟ بعدا در فیلم، شخصیت ریواس در مورد تجربۀ زمان جنگ خود در معرض خطر است؛ عاشق ژاپنی می تواند گوش دهد و احساس درد کند، اما نمی تواند واقعا درک کند. همچنین بیمارستانی که لول وستین استین نیز توانایی هر شخص را در مورد داستان دیگری از آسیب های دیگران توضیح می دهد و یا حتی برای اطمینان کامل درباره آنچه که این تروما در وهله اول بود، مورد سوال قرار می گیرد. لولا والری استین (Lol V. خود سبک) در سراسر رمان، که توسط عاشق نهایی خود، ژاک نگه دارد روایت می شود. ژاک با لول از طریق یکی دیگر از عاشقان خود، تاتیانا کارل، یک دوست قدیمی مدرسه لولز که در ده سال پیش حضور داشت، با لول آشنا شد. دقیقا همان چیزی که این فروپاشی را تشدید می کند، موضوع بحث در سراسر رمان است: در حالی که روشن است که Lol و fiancà © هر دو آنها را ملاقات یک زن مسن تر در همان شب، و که fiancà © سمت چپ گفت: زن به عنوان سپیده دم شکستن، احساسات Lols در هر مرحله از شب بسیار گیج کننده است، همانطور که رابطه فعلی او با گذشته است. به عنوان مثال، تاتیانا به یاد می آورد که برای بسیاری از رقص ها، لول به نظر نمی رسید که دخترش از زن دیگری مأیوس شده باشد، در تمام شب به آرامی نشسته تا زمانی که زن و شوهر از اتاق عروسی خود بیرون برود. آیا او همیشه در عشق با Fiancà © او بود؟ آیا او در عاشق زنانی بود که در روابط خود جای او را گرفت؟ آیا او عاشق برخی از تصویر ذهنی این زن و شوهر بود و خود را به عنوان ناظر عشق خود؟ او تمام وقت در چارچوب فاجعه روحانی قرار داشت و این شب فقط کاهویی بود که شترها را از ذهنش جدا کرد. تاتیانا در یک نسخه از سرمایه گذاری قرار دارد ...

مشاهده لینک اصلی
این کتاب از زمانیکه من سه سال پیش خواندن آن را خواند، خالی از لطف نیست. من به خاطر احساس خوبی که در هنگام خواندن این اولین بار داشتم، آرام بودم و از واقعیت خارج شدم، همانطور که حجاب میان خود و سایر نقاط دنیا افتاده بود، لبه های همه چیز نرم و تار شده و همین احساس وقتی بار دوم را خواندید، سیلاب شد. علاوه بر این، این خواندن دوم من را کمی بی قرار، نه از خستگی، اما از اضطراب ظریف منتشر شده از صفحات، در حال رشد بیشتر به عنوان داستان به طور قاطعانه به نتیجه گیری آن حرکت می کند. لایه های متعدد که با سادگی ظاهری نوشتن، سبک دروغین Duras و کیفیت روحانی که صفحات را به هم می زند، جزئی از چیزی است که باعث می شود این برای من به یاد ماندنی باشد. چیزی در مورد آن لمس آه بسیار بسیار کمی برخی از تاریک، داخلی در حالی که شما خواندن، فقط آن را به اندازه کافی قلم به شما یادآوری آنچه که در محاصره ذهن، احساسات و بدن پنهان است. در حالی که برخی از آنها شکایت کرده اند که بسیار کمی اتفاق می افتد در Ravishing لول استین، من به شدت مخالف هستم در حالی که بسیاری از چیزهای @ که اتفاق می افتد وجود دارد - اولین جلسه، شام، شب در هتل، و سفر Lol و Jacks در پایان - همه چیز همه احساس می کنید که اگر آنها واقعا حتی اتفاق می افتد، چنین رویا وجود دارد کیفیت به آنها. حوادث به تقریبا یک طرح کلی از یک صحنه تقسیم شده است، با تمام فضاهای خالی پر از کارهای داخلی خاموش، پیچیده شده از شخصیت های ارائه شده توسط روایت غیر قابل اعتماد است. آن را کاملا آسان به عقب بر سر داستان و این چیزها لغزش ذهن خوانندگان. اقدام واقعی در شخصیت خود، تعامل صاف و متحرک و انگیزه های شخصی است، راه مایع آنها به یکدیگر واکنش نشان می دهد، لغزش و کشیدن گذشته به عنوان هر تغییر و پاسخ. به این ترتیب، تمرکز داور، چه چیزی را به خواننده ارائه می دهد که مهم است. بسیاری از اینها اتفاق می افتد، بیش از یک بار می توان در یک خواندن برداشت کرد، اما تا اندازه ای آن را کم رنگ می کند، ممکن است از دست دادن آن آسان باشد. من این کتاب را خیلی دوست دارم، و حتی نمی توانم توضیح دهم که چرا در هیچ راهی رضایت بخش نیست. این به سادگی من پاسخ به آن، بنابراین پایه و احشا، پیچ و تاب در روده و نحوه تنفس من شکستن به عنوان من خواندن. یکی از علاقه های همیشگی من.

مشاهده لینک اصلی
خواندن جذاب، دشوار است برای بررسی، زیرا داستان واقعا نمی قوانین روایت در مورد پیشرفت طرح و یا انگیزه های شخصیت دنبال کنید. من فکر می کنم این موضوع بخوبی مربوط به نویسنده است زیرا موضوع بسیار صمیمی، پرشور و مرموز است. Duras نمی تواند توضیح دهد و آیا زندگی عشق Lola V Stein را تجزیه و تحلیل می کند، که ممکن است یا شاید دیوانه باشد. من معتقد هستم که او عادی است، به طور طبیعی، به عنوان کسی که می تواند در اولین شور و شوق عشق جوان شدیدا به شدت زخمی شده است و تصمیم گرفته است که در داخل پوسته عقب نشینی کند. همچنین، عنوان ممکن است کمی گمراه کننده باشد، هیچ تجاوز واقعی در رمان وجود دارد، غیر از یک عاطفی. من فکر می کنم @ @ @ @ @ @ @ @ @ translation @ ترانسنت @ ترجیح می دهم بر روی عنوان در عنوان. لحظه تعریف از قهرمان در یک کازینو ساحلی اتفاق می افتد، جایی که او شاهد عروسک خود را تحت طلسم زن دیگری می آیند، رقص در آغوش او تا طلوع خورشید، به جهان خارج از دست رفته است. ما یک نگاه کوتاه از لول قبل از این رویداد - به عنوان یک دانش آموز کفایت می کند و تیزهوش - و یک داستان طولانی تر از بعد، با لول به عنوان یک همسر خوب و مادر بازگشت ده سال بعد به محل جوانان خود. او در خیابان های زادگاه خود، یک کتاب بسته، جذب تصاویر خانه ها و باغ ها و مردم، به طوری که غریبه توجه او را جلب می کند و منجر به بازگشت به بهترین دوست خود از روزهای مدرسه می شود: ناتالی، شاهد تعریف شب در کازینو . از اینجا، داستان به طور متناوب تغییر می کند و از لحاظ ظاهری از یک شخصیت به دیگری، با قطعه ای از گفتمان ناتمام، سکوت و ظاهری معنی دار - نشان دهنده ماهیت تحریک پذیری های ما، فرار از تحلیل های منطقی و توضیحات منطقی است. زوج ها با یکدیگر متحد می شوند و در یک رایحه ی رویایانه با هم رقابت می کنند، مانند یک سریال خاطره انگیز که در آن: احساسات در همه جا فراگیر است، مردم بر این ماده چرب غلبه می کنند، کمی در ویکیپدیا درباره مارگوریته دورس بررسی می کنم، و من او اسکریپت برایHiroshima Mon Amour @ را نوشت. این کتاب کمی از این فیلم به من یادآوری می کند که دو نفر از سیارات مختلف از تلاش برای استفاده از کلمات و بدنشان برای برقراری ارتباط، برای رسیدن به درک استفاده می کنند. من حتی بیشتر از یک فیلم دیگر یاد می کنم - Lannee derniere a Marienbad - یک تجربه سحر آمیز است که از معنا برمی آید، که به سادگی وجود دارد. من فکر می کنم Ravishing از لول استین نوع کتاب است که با هر بار خوانده شده متفاوت است، و احتمالا هر خواننده چیزی دیگری از داستان را انتخاب کنید، بسته به آنچه که چمدان عاطفی خود را.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شیدایی لل. و. اشتاین


 کتاب تروترو عکس می گیره سرش رو برعکس می گیره
 کتاب تروتروی با نمک تولدت مبارک
 کتاب تروترو کوچولو می خواد بره به اردو
 کتاب تروترو با گل ها هدیه می دن به نانا
 کتاب تروترو گل درست کن برای نانا پست کن
 کتاب تروترو می خنده نانا شده پرنده