کتاب کرگدن

اثر اوژن یونسکو از انتشارات قطره - مترجم: پری صابری-ادبیات فرانسه

مشکل می‌توان اوژن یونسکو را، بهتر از اوژن یونسکو تفسیر کرد. اوژن یونسکو، زاییده‌ی دنیای رهایی و تخیل خویشتن است که بی‌هیچ قید و بندی، با نگاهی گزنده و مضحک دنیا را به تصویر می‌کشاند. با نقب به خود و به من و به تو و دیگری؛ دنیا را می ‌گوید و درباره‌ی نوشته‌هایش می‌گوید:؛
وسوسه‌های متناقض یا مکمل مرا به نوشتن وامی‌دارد: میل به قدرت، نفرت، میل به بخشوده شدن، عشق، دلهره، دلتنگی، سرگشتگی، اعتماد به‌نفس، عدم اعتماد به‌نفس، اطمینان به آن‌چه تایید می‌کنم، نیاز وافر به آگاهی، نیاز وافر به آگاهی دادن، تواضع، تفریح!!! اما اگر برای تفریح بود، این مشقت، این خستگی غیرقابل تحمل، زمانی که کار می‌کنم، از برای چیست؟
مسلما نوشتن نمایش‌نامه کار بسیار دشواری است. باید جان کند. باید قلم به دست گرفت که بسیار سنگین است... ؛


خرید کتاب کرگدن
جستجوی کتاب کرگدن در گودریدز

معرفی کتاب کرگدن از نگاه کاربران
Eugène Ionesco

SPOILER ALERT !

خلاصه نمایشنامه
در یک شهر کوچک اروپایی، در یک صبح یک‌شنبه، کرگدنی ظاهر می‌شود و همه مردم را به حیرت و هراس می‌افکند . ویروسی که باعث تبدیل انسانها به کرگدن می شود. ابتدا همه از کرگدن شدن واهمه دارنداما کم کم فریفته نیرو و قدرت کرگدن ها می‌شوند. بیماری مسری کرگدن شدن در میان آدمیان رواج پیدا می‌کند.
شخصیت اصلی این نمایشنامه مردی به نام «برانژه» است که در موسسه‌ای از نشر کتاب کار می‌کند. این مرد یکی از همکاران خود به نام «دیزی» را دوست می ‌دارد و عاشق اوست. دوست بسیار نزدیکی هم به نام «ژان» دارد که هر دو برای نخستین بار کرگدن را که به سوی مرکز شهر می ‌دود، در نظر می‌آورند.
در آخر این دیزی و برانژه‌اند که کرگدن نمی‌شوند. اما دیزی که وسوسه بیماری دگرگونی دامن‌گیرش شده است، برانژه را تنها می‌گذارد؛ برانژه با مقاومتی سرسختانه در برابر این دگرگونی قد علم می‌کند.

@description@

ژانر:

تئاتر آبزورد
آبزرود چیست؟ هنگامی که تضادی بین آرمان ها و واقعیت وجود دارد. یک بی قوارگی و عدم تناسب بین خواست شخص و واقعیتی که آن شخص با آن رو به رو خواهد شد. این واژه در تئاتر اولین بار توسط مارتین اسیلین معرفی شد.
The theatre of the absurd
همانگونه که مشاهده میکنید قبل از واژه
Absurd
از حرف تعریف
The
استفاده شده است. این حرف تعریف به واژه ذکر شده جنبه همگانی و جهانی می دهد. این پوچی و عدم تناسبی را که شما در واقع در شخصیت ها و یا ساختار و یا مفهوم یک اثر آبزورد می بینید، بازتابی است از جهان و بی قوارگی های اطرافش. وضعیت و حال انسان آشفته و سرگردان.
به عقیده مارتین اسلین : اگر یک نمایشنامه خوب باید داستانی طرح ریزی شده و روشن داشته باشد ، نمایش آبزورد نه داستانی دارد و نه طرحی ؛ اگر یک نمایشنامه خوب باید به خاطر شخصیت پردازی موشکافانه و انگیزه های درست آن در جهت عمل اشخاص قضاوت شود ، نمایش های آبزورد اغلب فاقد شخصیت هایی باهویت بوده و تقریبا @ آدم ها شبیه به عروسک های مکانیکی به تماشاگر عرضه می شوند.
به عقیده مارتین اسلین اگر یک نمایش غیر ابزورد باید طرحی کاملا @ دقیق با تمام جزئیات داشته باشد ، در نمایش های آبزورد نمی توان دقیقا @ مشخص کرد نمایش از کجا آغاز شده و در کجا خاتمه می یابد زیرا این گونه نمایش ها غالبا @ شروع و پایان مشخصی ندارند .
وی همچنین می گوید اگر یک نمایشنامه غیر ابزورد باید آیینه ای از طبیعت و محیط اجتماعی باشد و خلق و خوی عصر خود را به بهترین وجه شرح کند نمایش های آبزورد اغلب انعکاس هایی از رویاها و کابوس های بشری هستند و بالاخره اگر یک نمایشنامه غیر ابزورد بر زبانی شوخ و زنده و تند تکیه دارد ، نمایش های آبزورد اغلب ترکیبی از سخنان نامعلوم و بی ربط و متناقض هستند .
اما اگر چه بسیاری از این موارد را می توان در اکثر نمایشنامه های آبزورد یافت ، اما وجود چنین مواردی به منزله ضعف نمایشنامه های آبزورد نیست چرا که آبزوردیسم محصول سیر تحولی فلسفه ، مذهب ، افکار اجتماعی ، سیاست ، اقتصاد ، ادب و هنر عصر خود بوده و آیینه تمام نمای جامعه غربی به شمار می روند .

شخصیت ها:

برانژه
قهرمان داستان که شخصیتی است همیشه مست و در نهایت به قیام و مقامت در مقابل کرگدن ها قد علم میکند.
رفتار برانژه، طرز لباس پوشیدن و تفاوت هایش با شخصیت دیگر داستان ژان، همه از فردگرایی او سخن میگوید. و در آخر همین فردگرایی که برانژه است که به او در جهت نجات انسانیت کمک میکند چرا که دیگران همگی به کرگدن های کریه و پوست کلفتی مبدل شده اند. اما این شخصیت دائم الخمر آیا گزینه ی مناسبی است که توانایی قهرمان بودن و نجات بشریت را داشته باشد؟ حتا خود او نیز در تصمیمش شک میکند ولی در نهایت فریاد انسانیت بر میدارد. هرچند که همه میدانیم این فریادهایش راهی به جایی نخواهد برد و این دقیقا همان صحنه از یک تئاتر آبزورد و پوچ گراست.
در مورد این شخصیت در قسمت نمادگرایی و سمبولیسم بیشتر بحث خواهم کرد.

ژان
شما هم یقینا دوستانی دارید که بنظرشان همه چیز در مورد شما میدانند و فقط به سخنرانی کردن و نقد و بررسی دیگران می پردازند؛ ژان هم چنین شخصیتی دارد. برانژه هم بخشی از نصایح دوستش ژان را به جان و دل میخرد ، اما هرگز تن به تمامی آنها نمیدهد. شخصیتی مثل ژان که هم خواننده و هم دوستش برانژه برین باور بودند که از شرایط خود خرسند است، اما در واقع دیدیم که چگونه با علاقه تبدیل به کرگدنی با پوستی کلفت بجای لباس های زیبایش شد. در پایان همین پرده ی دوم است که وقتی برانژه مسخ شدن دوستش ژان را می بیند، پی می برد که هیچکس در مقابل این تغییرات ایمن نیست. وقتی دوستش می تواند مسخ شود، پس شاید نفر بعدی خود او باشد. اگرچه ژان تنها در دو صحنه از نمایش حضور دارد، اما تاثیری مهم در کل نمایش دارد. او نمادیست از شخصی مطابق با استاندارد های یک جامعه، طرز لباس پوشیدن، حرف زدن، همه و همه اورا به عنوان عضو نمونه ی یک جامعه معرفی میکند که این نقطه ی مقابل شخصیت اصلی ما برانژه است. گفتیم برانژه شخصیت فردگرایی دارد در حالی که ژان مخالف اوست. و این همان دلیلی است که ژان به راحتی به خیل جمعیت کردگدن ها پیوست.

@description@

دیزی
همه در آخر شمارا تنها میگذارند، چنان که دیزی برانژه را در آخر رها کرد و به خیل کردگدن ها پیوست. پس چرا همه مثل برانژه فردگرا نباشیم !؟ اما شخصیت دیزی تنها برای نشان دادن چنین چیزی در نمایشنامه قرار نگرفته است. زمانی که دیزی به طرف کرگدن ها میرود جمله ای را به برانژه میگوید: آنها شبیه خدایان هستند!
ژان رفتاری طبیعی نسبت به کرگدن ها داشت. دودار دلایلی برای پیوستن به آنها ارائه کرد اما از میان تمامی شخصیت ها، دیزی مسخ قوی تری داشت. او کرگدن ها را می پرستید. شخصیتی که تا آن لحظه دوام آورده بود از همه بیشتر مسخ شد. آنهارا چون خدا میدانست و فکر میکرد که اگر به آنها به پیوندد او نیز میتواند یکی از آن خدایان باشد. این دیدگاه فاشیستی دیزی است که اورا این گونه بی تاب کرگدن شدن میکند.

دودار
برانژه عقیده داشت که کرگدن شدن ریشه در قضا و قدر دارد، همانند ویروسی که جان انسان ها را میگیرد. اما دودار بر خلاف او عقیده داشت که انسان ها انتخاب میکنند که کرگدن باشند. پس زمانی که دودار نیز به کردگدنی تبدیل شد تنها برای عقایدی بود که داشت. عقایدی که از منطق خویش ریشه میگرفت.
یونسکو با آوردن این سه مدل مسخ مختلف میخواهد نشان دهد، زمانی که گروهی از مردم به یک جمعیت قالب می پیوندند، همه شبیه به هم نیستند و عقاید و دلایل و نقطه نظارت مختلفی دارند.

همکاران برانژه
یکی بوتار که شخصیتی شکاک دارد و دیر باور است. شخصیتی که سعی در آزار دیگران دارد و هیچ چیز را باور نمیکند و همه چیز را به تمسخر میگیرد. در آخر او نیز کرگدنی شده که باز هم آزاردهنده است.
و همکار دیگر آقای شاپرک که همانگونه که نامش بیان میکند شخصیت بلند پرواز و آرمانگرا دارد. در طول نمایشنامه در صحنه ای از محل کار، رفتاری جنسی از او دیده میشود، زمانی که دستش را به صورت دیزی میزند و دیزی بلافاصله متذکر میشود که هرگز نمیخواهم دست پوست کلفتت را به من بزنی. این شخص که در ظآهر مدیری نمونه در یک جامعه بود نیز هم درینجا میبینیم که کرگدن کوچکی در درون خود دارد.

مردم شهر
جالب ترین شخصیت در میان مردم شهر شخصی به نام منطق دان است. او که شغلش بررسی منطق است در آخر میبینیم که چگونه منطق را به تمسخر گرفته است و نمونه ی از یک شخصیت تماما آبزورد میشود. شخصیت مضحکی که در نهایت کرگدنی با شاخی بر پیشانیش می شود.

محل وقوع داستان: ستینگ داستان
میدان یک شهر کوچک.
اما چرا شهری کوچک؟؟ چرا شهری بزرگ نه ؟! یونسکو با قرار دادن محل وقوع داستان در میدان یک شهر کوچک توانسته است که دیدی کلی از تمام مردم یک منطقه به خواننده دهد. مشت نمونه ی خروار ! به همین سادگی.

@description@

نمادگرایی:

کرگدن ها:
کرگدن ها نمادی هستند از فاشیست ها و نازی هایی که در رومانی، شهر نویسنده کتاب اوژن یونسکو زندگی میکردند. این گروه معروف به iron guard ویا همان گارد آهنی بودند. که خود میتواند دلیلی بر این باشد که چرا یونسکو از کرگدن به عنوان این نماد استفاده کرده است. بدن سخت و کرگدن مارا به یاد گارد آهنی می اندازد. این کرگدن ها همچنین تمایلات انسان را به پیوستن به چنین گروه هایی نشان میدهد.
گربه:
در پرده ی اول از نمایشنامه ما خانوم خانه داری را با یک گربه می بینیم. این گربه نمادی است از خرابی هایی که در آینده ی نه چندان دور به وقوع می پیوندند.
وقتی اولین کرگدن خود را نشان داد، تنها خرابی هایی چون شکستن و بهم ریختن مغازه ها و خیابان را می دیدیم. اما زمانی که کرگدن دوم را مشاهده کردیم زمانی بود که گربه را زیر پاهای خود له کرد. که این خود اوج خطر و آغاز خرابی های واقعی را نشان میدهد.

تم های داستان

فردگرایی و فاشیسم:
که در بالا در قسسم نمادگرایی کرگدنها کاملا توضیح داده شد.

انسان در مقابل طبیعت:
در آخر داستان دیدیم که چگونه برانژه به نبرد علیه کرگدن ها قیام میکند. و کرگدن ها چه تاثیرات مخربی بر زندگی انسان ها گذاشتند. این تاثیرات میتواند خط مرزی بین زندگی بشر و طبیعت اطرافش مشخص کند.

قضا و قدر:
در قسمت شخصیت ها، برای شخصیت دودار کاملا توضیح داده شد.

هویت:
تا به حال شده که صبح بلند شود و به آینه نگاهی بیندازید و از خود بپرسید : من که هستم و امروز قصد انجام چه کاری را دارم؟ به راستی هویت انسانی چیست ؟ این سوالی است که هرگز دست از دامان شخصت های یونسکو بر نمیدارد. آنها تا لحظه ی آخر برای شناخت خود به عنوان یک فرد و هویت اصلیشان در یک جامعه تلاش میکنند. تمام شخصیت ها بارها با سوالاتی از این قبیل مواجه میشوند. برانژه نیز در آخر با نهایت توان خود فریاد میزند که هنوز انسان است. انسانی که بوده و هرگز دست از هویت اصلی خویش بر نخواهد داشت.

ترجمه ی خانم پری صابری را خواندم که بنظرم بسیار مناسب و سالم بود.

حرف های زیادی برای گفتن است اما فعلا همینقدر را بسنده میکنم... امیدوارم که این ریویووی ناقص مفیدتان واقع شود .

منابع:
مجید امرایی - تئاتر آخرالزمانی
theatre of the absurd by Simon Lea | 2012
the theatre of the absurd by martin esslin
shmoop.com
وبسایت تبیان : تعریف فاشیسم

همچنین پیشنهاد میکنم ریویوو خوب و مفید دوست عزیز، جناب آقای افشار را نیز مطالعه کنید که بسیار زیبا نوشته اند.
لینک ریویوو جناب آقای افشار

مشاهده لینک اصلی
‎دوستانِ گرانقدر، این کتابِ ۱۹۹ صفحه ای، نمایشنامه ایست هنرمندانه از <یونسکو>، با همان سبکِ معروفِ خودش... گفتگوهایِ بی ربط میانِ شخصیت هایِ داستان به نوعی که بی ربط بودنِ آنها به یکدیگر مرتبط میشود... و البته همراه با ته مایه ای از طنز نیز میباشد
‎در این نمایشنامه بیشتر از هرچیز گفتگوها و بحث هایِ <ژان> و <برانژه> جالب و خواندنی بود... <ژان> شخصیتی خودخواه و البته قانون مند و منظم است... <برانژه> یک انسان بی قید و بی تفاوت که در این میان عاشقِ همکارش <دیزی> نیز شده است که در پایان گفتگو و بحث هایِ این دو نیز جالب است
‎موضوع نمایشنامه نیز از نامش مشخص است... ساکنین شهر لحظه به لحظه و پی در پی از انسان به کرگدن تبدیل میشوند.. و البته خودشان از کرگدن شدن راضی هستند
‎همان <برانژه> ای که بی قید و شلخته بود و شاید کسی فکرش را نمی کرد، تنها کسی است که در پایان با آنکه عشقش <دیزی> او را رها میکند و به جمعِ کرگدن ها میپیوندد، تصمیم میگیرد انسان باقی بماند و تسلیم نشود

‎نمایشنامه پیامِ خاصی ندارد، ولی امیدوارم با خواندنِ این نمایشنامه برایِ لحظاتی خنده بر رویِ لبِ شما بنشیند و لذت ببرید
<پیروز باشید و ایرانی>

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب کرگدن


 کتاب زندگی ای که ارزش زیستن دارد: آلبر کامو و تمنای معنا
 کتاب شب اتفاق افتاد
 کتاب My infinite puzzle
 کتاب رختکن بزرگ
 کتاب به دنبال داروین
 کتاب آموزش آدمکشی